در این مقاله به بررسی زندگی و آثار یک پدربزرگ گوگولی با ریش توپی خواهیم پرداخت! این پدربزرگ قصههای زیادی در طول عمرش تعریف کرده است. چهرۀ او مهربان و عزیز است و مانند یک پدربزرگ واقعی کلاسیک میتواند حس خوبی در بیننده برانگیزد. ولی شما چه میدانید که در ذهن مریض او چه داستانهای وحشتناکی در جریان است و چه شیطنتها که تا به حال نکرده است! او استاد قرار دادن اشیای معمولی در جایگاهی ترسناک است و قسم خورده در راه ترساندن تماشاچی از هیچ تلاشی فروگذار نکند!
فیلمهای یان شوانکمایر (Jan Švankmajer) همان پدربزرگ عزیز، دقیقا مانند چهرهاش در ابتدا سخت دوستداشتنی به نظر میرسد ولی در واقع میتواند با کمدیهای ترسناکش حسی از غم و دلسردی همراه با خندهای از سر ناامیدی در تماشاچی ایجاد کند.
اشتباه نکنید، فیلمهای او از نوع زامبی و دراکولا و خون آشام نیست. بلکه خیلی ساده از ترفندهای عادی و معمولی استفاده میکند و مانند آلفرد هیچکاک (Alfred Hitchcock) شما را در موقعیتهای ترسناک قرار میدهد و از یک پرندۀ ناز و دوستداشتنی، هیولایی نفرتانگیز میسازد و تحویل میدهد.

از نوروز سال ۱۴۰۰ در شبکۀ ایستانما به بررسی آثار و نحوۀ کار انیماتورهای جوان پرداختیم. قصدمان از ورود به این مقوله آن بود که به علاقمندان هنر استاپ موشن به صورت عملی نشان دهیم که میتوانند به استاپ موشن به چشم یک بیزینس نگاه کنند. ما در این مقالات افراد موفقی را معرفی کردیم که با ساخت ویدئوهای کوتاه و انتشار آن در اینستاگرام توانستهاند کسب و کار شخصی موفقی راه بیندازند و در کنار گسترش مطالعه و بالابردن سواد رسانهای خود، بر دنیای استاپ موشن تاثیر حرفهای بگذارند و تبدیل به الهام بخشی برای سایر هنرمندان و علاقمندان شوند.
در این مقاله به بررسی زندگی و آثار استاد بزرگ تمام انیماتورهای استاپ موشن دنیا یان شوانکمایر خواهیم پرداخت. تاثیری که این استاد بزرگ بر تمامی هنرمندان عرصۀ استاپ موشن گذاشته به هیچ وجه نمیتواند از نظر دور بماند.
شواینکمایر در کنار ری هری هاوزن (Ray Harryhausen) ، از جمله پیشتازان تکنیک استاپ موشن در جهان بوده و ایجاد کنندۀ مکتب هنری منحصر به فردیست که در نوع خود بینظیر است. او در دنیای هنر به معنای واقعی کلمه اینفلوئنسر است و بر هنرمندان زیادی تاثیر گذاشته و الهام بخش آنان بوده است. این هنرمند هم اکنون ۸۷ سال سن دارد و خدا را شکر صحیح و سالم مشغول ساخت آخرین فیلم بلند خود است. البته به دلیل کمبود بودجه و نبود اسپانسر، او دیگر نمیتواند به ساخت فیلم بلند بپردازد زیرا اسپانسرها علاقه دارند نامشان به طور مشخص و به قولی گلدرشت در یک فیلم تبلیغاتی مطرح شود نه این که در پایان بندی یک فیلم بلند به صورت گمنام لابلای نام سایر عوامل سازنده پنهان شود.

یان شوانکمایر متولد ۴ سپتامبر ۱۹۳۴ (۱۳ شهریور ۱۳۱۳) در شهر پراگ در کشور چکسلواکی سابق به دنیا آمد. او از فیلمسازان علاقمند به مکتب سورئالیسم است و بر زندگی و حرفۀ هنرمندان بزرگ زیادی مانند تیم برتون (Tim Burton) ، تری گیلیام (Terry Gilliam)، آدام پسپین (PES) ، آندریا لاو (Andrea Love) ، و بسیاری دیگر از حرفهایهای سایر رشتههای هنری تاثیر گذاشته است.
علاقۀ او به دنیای عروسک و استاپ موشن از آنجا شکل گرفت که در کودکی یک عروسک خیمهشببازی به عنوان کادوی کریسمس دریافت کرد. او بعدها به کالج هنرهای کاربردی پراگ (College of Applied Arts) رفت و سپس تحصیلات خود را در بخش عروسک سازی آکادمی هنرهای نمایشی پراگ (Department of Puppetry at the Prague Academy of Performing Arts) ادامه داد.
به طور کلی کشورهای بلوک شرق مانند لهستان و چکسلواکی سابق و یوگسلاوی سابق پیش از فروپاشی کمونیسم، استادان دنیای عروسک گردانی در دنیا شناخته میشدند و همواره در جشنوارههای جهانی حضوری شاخص داشتند. حتی در جشنوارههایی که در ایران برگزار میشد گروههای نمایش عروسکی که از این کشورها به ایران میآمدند، همیشه جزو برندگان اصلی مسابقات بودند.
بیشتر استادان تئاتر و نمایش عروسکی ایران، دورههای آموزشی خود را در این کشورها گذراندهاند و از رهگذر این دورهها توانستهاند در ایران عمری را به کار حرفهای تاتر و نمایش عروسکی و استاپ موشن اشتغال یابند.
یان شوانکمایر درست ۲۰ سال پس از پایان جنگ جهانی اول و ۴ سال پیش از آغاز جنگ جهانی دوم به دنیا آمده است. یعنی تمامی دوران نوجوانی و جوانی خود را در قلب منطقهای جنگزده گذرانده است. به طور کلی تاثیر هنرمندان بلوک شرق در قرن بیستم بر هنر جهان بسیار عجیب و قابل بررسی است. از هنرمندانی که در ساخت انیمیشنهای دو بعدی و استاپ موشن در سراسر جهان خوش درخشیدند (که در این مقاله به یکی از مهمترین آنها پرداختهایم) تا مجسمهسازها و ادبا و نویسندگان بزرگی که جزو تکستارههای آسمان هنر جهان به حساب میآیند، همه و همه در دورهای پدید آمدند که جهان هنوز در تب و تاب جنگهای خانمان برانداز جهانی میسوخت. این هنرپروری درخشان شاید پاسخی بود به پیامدهای جنگهای جهانی که میخواست دست نوازشی بر سر مردم سرخورده و ناامید منطقه بکشد و فلاکتهای زمان جنگ را از یادها پاک کند.
شوانکمایر نیز از این قاعده مستثنی نبود و خیلی زود وارد جمعهای هنری آن دوره شد. او ابتدا با یورایی هرتز (Juraj Herz) طرح دوستی ریخت و به گروه تئاتری سمافور (Semafor -چراغ راهنمایی) پیوست و سپس گروه تئاتری نقابها را راه اندازی کرد و پس از آن گروهها و تکنیکهای مختلفی را تجربه کرد.
او خود را هنرمندی مبارز میدانست و از هنر به عنوان محملی برای اعتراض یه سیاستهای حاکم بر جامعه خود استفاده میکرد. تا آنجا که این کار برایش گران تمام شد و مجبور شد روش کار خود را عوض کند.

سورئالیسم: مکتب هنری شوانکمایر
شوانکمایر در آثار آغازین خود پیرو مکتب کلاسیک بود. اما پس از مدتی تحت نفوذ مانیفست شاعری به نام وراتیسلاو افنبرگر (Vratislav Effenberger) به مکتب سورئالیسم پیوست. او این گرایش و تغییر جهت خود را در فیلمهایی مانند آخرین حقه (The Last Trick) در سال ۱۹۶۴ (۱۳۴۳ خورشیدی) و باغ (The Garden) در سال ۱۹۶۸ (۱۳۴۷ خورشیدی) رسما اعلام کرد.
سورئالیسم چیست؟
شاید باید برای دانستن پاسخ این سوال به کتابهای اطلاعات هنری و سایتهای مختص این کار رجوع کرد. ولی برای آشنایی با نوع کار شوانکمایر بد نیست اشارۀ کوچکی به این مکتب بحث برانگیز داشته باشیم.
هنرمند مکتب سوررئالیسم، واقعیتهای جهان را در کنار وقایع غیرطبیعی و عجیب زندگی در کنار هم میچیند و اتفاقات وهمانگیز، در آثار سورئالیستی کاملا عادی و طبیعی جلوه میکند. مثلا در یکی از فیلمهای شوانکمایر عروسکی روی زمین میافتد و بدن پارچهایش خود به خود پاره میشود و از درون آن روزنهها، و از لابلای پوشالهایش عروسکهای کوچکی به بیرون میخزند.
نکتۀ قابل توجه در تمامی فیلمهای شوانکمایر و حتی در تمامی آثار سوررئالیستی این است که کاراکترهای این نوع آثار، سرنوشت محتوم خود را پذیرفتهاند و از بلایی که بر سرشان میآید تعجبی نمیکنند و دردی نمیکشند. گویی حواس پنجگانۀ آنها خشکیده است و دردی را حس نمیکنند و بر این زندگی ننگین افسوسی نمیخورند. به طور مثال در فیلم Jabberwocky مانند آنچه در سایر فیلمهای او میبینیم، چشمهای عروسک در چشمخانه خشکیده و سرد و بیروح و بدون آنکه بر پاره پاره شدن بدن خود افسوسی بخورد به سقف زل زده است. گویی هیچ گله و شکایتی از این که کارگردان بدنش را مثله میکند ندارد.
در فیلمهای شوانکمایر و به طور کلی تمامی آثار مکتب سورئالیستی، لایههای واقعی و غیر واقعی وقایع چنان در هم تنیده میشوند که تشخیص آنها از هم غیر ممکن میشود.

ممنوع الکاری شوانکمایر
در جوامع استبدادی مانند حکومتهای کمونیستی که در قرن قبلی بر منطقۀ بالکان تسلط داشتند فشارهای زیادی بر جامعۀ هنرمندان وارد میشد. حکومتها هیچ نوع نقدی را بر نمیتافتند و هر نوع اشاره و کنایهای را انتقادی بر سیاستهای خود میپنداشتند و سعی در خفه کردن صدای معترضین برمیآوردند. جملۀ معروفی در همین زمینه وجود دارد که یکی از رهبران دیکتاتور کمونیستی گفته: یک جمله از هر کتاب برای دار زدن نویسندۀ آن کافیست.
به همین دلیل دوران استبداد استالینی تبدیل به یکی از پرمخاطرهترین دورانها برای جامعۀ هنری کشورهای بلوک غرب شد و سیل مهاجرت هنرمندان از این کشورها به آمریکا و اروپای غربی در همین زمان شکل گرفت. شوانکمایر نیز از سال ۱۹۷۲ ممنوع الکار شد. به همین دلیل تا سال ۱۹۸۰ شوانکمایر در خارج از مرزهای کشور خود شناخته شده نبود. پس از این تاریخ خبرنگاری در نشریه نیویورک تایمز به معرفی شوانکمایر و آثارش پرداخت و او را به جهان هنر معرفی کرد.
شوانکمایر در سالهای ممنوعالکاری مجبور بود به صورت زیرزمینی و در استودیوی مخفی خود کار کند و فیلم بسازد. او فرصت مناسبی داشت تا زمینههای مختلف هنری را آزمایش کند و آنها را در فیلمهایش به کار گیرد. ولی باز هم به دلیل حساسیتهای حکومت استالینی مجبور بود خط قرمزهای آنها را رعایت کند. مثلا در یکی از انیمیشنهایش اشارهای به بازی هاکی کرده بود. ولی چون در همان زمان تیم ملی چکسلواکی در المپیک توانسته بود در مسابقۀ هاکی بر تیم ملی شوروی پیروز شود، مجبور شد در استاپ موشن خود بازی هاکی را به بازی فوتبال تغییر دهد که اشارهای به باخت تیم ملی شوروی نداشته باشد و به کسی برنخورد!
شوانکمایر در شهری مانند پراگ زندگی میکند که سرچشمۀ اصلی مکتب سورئالیسم و محل تولد دانشمندان و نویسندگان بزرگی مانند فرانتس کافکا (Franz Kafka) است. بنابراین عجیب نیست که این محیط سراسر هنری و ادبی بر فضای ذهنی شوانکمایر تاثیر بگذارد و در فیلمهای او نمایان شود. او برای اعتراض به خفقان حکومت استالینی، به کمدیهای ترسناک و نماهای سیاه و سرشار از دردهای تراژیک با حرکات نمایشی خندهدار رو آورد.

https://www.hamshahrionline.ir/news/414347/%D8%A2%D8%B4%D9%86%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D8%AC%D8%B4%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A8%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%84%D9%84%DB%8C-%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D8%B9%D8%B1%D9%88%D8%B3%DA%A9%DB%8C-%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86
توی این لیست که جشنواره های نمایش عروسکی ایران هست میبنیم که پای ثابت و همیشگی شرکت کننده ها همیشه از لهستان و مجارستان و بلغارستان و کشورهای کمونیستی بوده و به نوعی این کشورها از قدیم پیشکسوت شرکت در جشنواره های جهانی عروسکی بودن.