لومیناریس (Luminaris) استاپ موشنی درخشان و درجه یک به سبک پیکسیلیشن است که ۳۲۴ بار برندۀ جایزه شده است. این تعداد، بالاترین تعداد جایزهایست است که در جهان به یک فیلم کوتاه داده شده است. دارندۀ قبلی این رکورد، که فیلمسازی از اسپانیا بود، وقتی شیند که لومیناریس توانسته رکورد او را پشت سر بگذارد، با زاراملا تماس گرفت و گفت که اکنون او نیز میتواند برای ثبت در گینس اقدام کند.
زاراملا با گینس تماس گرفت و این موسسه به او اعلام کرد که در صورتی که بتواند برای تکتک جوایزی که گرفته مدرک رسمی و قابل قبولی از جشنوارۀ جایزه دهنده ارائه کند میتواند رکورد خود را در گینس ثبت نماید. زاراملا و تهیه کنندهاش، پس از حدود دو سال جستجو و تماس با تمامی افرادی که از پنج سال قبل به فیلم لومیناریس جایزه داده بودند، توانستند تمامی مدارک را جمعآوری و ارائه دهند و سپس این رکورد را در گینس ثبت کردند.
نکتۀ جالب این جاست که تا پیش از آن زاراملا اصلا فکر میکرد گینس تنها به موارد عجیبی از قبیل خوردن یک ساندویچ بزرگ در مدت زمان کم، یا بلند کردن اجسام فوق سنگین یا نهایتا زندگی با صدها مار سمی به مدت طولانی تعلق میگیرد. ولی خوشبختانه دیدیم که گینس در زمینههای فرهنگی نیز فعال است که میتواند مایۀ امیدواری باشد.
لومیناریس فیلمی است که ایدۀ اصلی آن ماهیت نور است و با نور و سایه و تبدیل اشیای مختلف و متفاوت به همدیگر بازی میکند. در این فیلم همان ایدۀ “رویاهایت را دنبال کن” مطرح میشود، اما به شکلی خلاقانهتر و با اضافه کردن چاشنی طنز، و دست آخر تبدیل به عاشقانهای میشود که بیننده از اول انتظارش را میکشد.
لومیناریس (درخشان)
نور کاراکتر اصلی این فیلم است، چه وقتی که مستقیم نمایش داده میشود و چه در معنا و مفهوم تصاویر. با آمدن نور به روی ساختمانها و خیابانها، روز در شهر آغاز میشود. سپس کارخانهای را میبینیم که کارمندانش وظیفه دارند تیلههایی را مانند آدامس بادکنکی بجوند و باد کنند و با آن لامپ بسازند. مردم شهر با بالا آمدن نور خورشید و پهن شدن آن در سطح شهر، روز خود را آغاز میکنند و به سمتی که سایهها عقب نشینی میکنند پیش میروند.
وقتی شب میشود و نور خورشید جای خود را به تاریکی میدهد، همه مجبورند در خانه بمانند. ولی یکی از کارمندان کارخانۀ لامپ سازی در این فکر است که لامپ بزرگی بسازد و با آن روی شهر پرواز کند. او برای به دست آوردن مواد اولیۀ ساخت لامپ رنجهای زیادی میکشد و بالاخره موفق میشود شبهای تاریک شهر را با بالونی از جنس لامپ روشن کند.
ایدۀ اولیۀ لومیناریس
ایدۀ اولیۀ این فیلم وقتی که زاراملا در فرانسه بود به ذهنش رسید. او از مشاهدۀ سفر نور خورشید روی خانههای شهر لذت میبرد و تصمیم گرفته بود حتما این ایده را در فیلمی نشان دهد. این فیلم ۷ دقیقهای با تمام مشکلاتی که همه از آن باخبریم در فضای خارج از استودیو ساخته شده است و برای عکسبرداری هر کدام از سکانسهای آن حدود دو ماه وقت صرف شده است. زیرا در هنگام صبح تغییرات نور بسیار سریع اتفاق میفتد. به همین دلیل زاراملا مجبور بوده هر ۵ ثانیه یک بار عکسی بگیرد تا بتواند فیلم زیباتری بسازد. گاهی زمان از دست میرفته و تیم مجبور بوده برای ساخت ادامۀ فیلم، فردا در همان ساعت به همان مکان بیاید. البته اگر شرایط جوی از قبیل ابری یا آفتابی بودن هوا درست مانند روز قبل باشد.
نکتۀ دیگر این است که اگر در زمان عکسبرداری وقفۀ زیادی در کار ایجاد شود، با گذر فصلها زاویۀ خورشید نسبت به قبل تغییر میکند و دیگر نمیتوان عکسهای بهم پیوستهای در فیلم داشت. به همین دلیل زاراملا مجبور شد بارها لوکیشن فیلم را تغییر دهد تا بتواند فیلم شسته رفتهتر و بهتری بسازد.
موسیقی فیلم لومیناریس
موسیقی این فیلم آهنگی قدیمی و آشنا برای مردم آرژانتین است. این موسیقی یک تانگو است که از قدیم محبوب همه بوده و حتی پدربزرگ و مادربزرگ زاراملا هم آن را دوست داشتهاند و در اعیاد و مناسبتها آن را پخش میکردهاند. او همیشه از کودکی دوست داشته عاشقانهای برای این موسیقی بسازد و آن را به صورت یک اثر هنری کامل درآورد.
قوانین ارسال دیدگاه در ایستانما