لوگوی ایستانما

همه چیزدرباره Twin Tales ؛ دوقلوهای دنیای استاپ موشن

دسته بندی :پایگاه دانش, زیر ذره بین ۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ شبکه‌ی ایستانما 1254

کدام هنرمند است که در پروسه‌ای سخت و طاقت فرسا تلاش کند و هزینه‌های کار استاپ موشن را با همه سختی‌هایی که ما از آن آگاه هستیم، (اعم از مواد اولیه و تیم دست اندرکاران) به جان بخرد تا بتواند برای کارش در یوتیوب ۱۸ درصد دیس لایک کسب کند؟!

 

 

معرفی دو برادر دوقلوی انیماتور استاپ موشن

دو برادر دوقلوی سوئدی به نام‌های گوتفرید هلاندر (Gottfrid Helander) و فیلیپ هلاندر (Philip Helander) در صفحۀ یوتیوب داستان‌های دوقلو (Twin Tales) شبانه روز در تلاشند تا با ساخت استاپ موشن‌هایی پر از صحنه‌های خشن و خون‌آلود و اتفاقات منزجر کننده، کار هنری خود را در اینستاگرام و یوتیوب به پیش ببرند. آن‌ها کار را به جایی رسانده‌اند که حتی خود یوتیوب در اول ویدئوهای این دو برادر هشدار وجود صحنه‌های خونین را می‌دهد تا بیننده از دیدن این سکانس‌ها یکه نخورد. در حالی‌که این صحنه‌ها واقعی نیستند و با خمیر ساخته شده‌اند.

این دو برادر دوقلو چند سالی است که کار ساخت استاپ موشن‌های خمیری خود را در یوتیوب و اینستاگرام آغاز کرده‌اند و اولین بار با ویدئوی جنگ جهانی دوم (World War II) به شهرت و محبوبیت دست یافتند. این ویدئو ۲۹ میلیون بازدید، ۳۴۳ هزار لایک و ۲۰ هزار دیس لایک دارد و این روند همچنان افزایشی است.

در واقع می‌توان گفت که این دو برادر کارخانه کابوس سازی هستند و قادرند کاری کنند که هر فرد سالمی که زندگی آرامی دارد، با دیدن این آثار ناگهان دیوانه شود و سر به بیابان بگذارد. البته این هم یکی از بی‌شمار قابلیت‌های تکنیک استاپ موشن است که می‌تواند ناگهان در صحنه چنین تغییراتی ایجاد کند که بیننده در جای خود میخکوب شود و کل فیلم را از بین انگشتان دست خود و با یک چشم نیمه باز تماشا کند. البته اگر موفق شود صفحه مانیتور خود را تا پایان ویدئو روشن نگه دارد.

معلوم نیست این دو برادر برای خلق این همه صحنۀ اشمئزاز برانگیز خون و خون ریزی تا حالا چند کیلو سس گوجه فرنگی مصرف کرده‌اند!

صفحه یوتیوب داستان‌های دوقلو (Twin Tales) در مدت یک ماه توانست به ۱۰۰ هزار سابسکرایبر (عضو) دست یابد. هرچند این روند روزافزون امروزه شتاب کمتری دارد ولی قابلیت خود را اثبات کرده است.

ویدئوی جنگ ویتنام (Vietnam War in clay) تا کنون بیش از ۵ میلیون بازدید، ۷۲ هزار لایک و ۴ هزار دیس لایک دریافت کرده است. یعنی حدود ۲۰ درصد از بینندگان کارهای او را نمی‌پسندند و یا حتی از آن ها بیزارند. پس این همه ویو از کجا می‌آید؟ باید بررسی دقیق‌تری انجام دهیم تا ببینیم چه چیزی باعث شده همزمان که میزان نفرت از این نوع ویدئوها روند رو به رشدی دارد، بازدیدهای میلیونی از صفحۀ داستانهای دوقلوها در حال انجام باشد.

جنگ های ویتنام در استاپ موشن خمیری Vietnam War

علل و عوامل موفقیت

    • کار تیمی و پرداختن به جزییات و تقلید افراط گونه از واقعیت

یکی از عوامل موفقیت این دو برادر کار تیمی آن‌هاست. زیرا مشورت در کارها بسیار موثر است و کار تیمی اصولی و مدیریت شده همیشه جواب داده است. در ویدئوهای پشت صحنۀ منتشر شده از کار تیمی شرکت والت دیزنی (Walt Disney) شاهد هستیم که یک انیمیشن برای رسیدن به مرحلۀ پایانی از چه مراحلی عبور می‌کند. یکی از زیباترین مراحل مرحلۀ ایده پردازی است. اتاق فکر شرکت والت دیزنی شبیه به خود انیمیشن‌های این شرکت محیطی بسیار مفرح و الهام بخش دارد و اعضا در کنار هم ایده‌ها را بارور می‌کنند. داشتن کسی که بتواند همدلانه در کاری به فرد یاری برساند بسیار می‌تواند مفید باشد.

یکی از ابتکاراتی که این دو برادر در کنار هم به آن رسیده‌اند طراحی عروسک‌هایی بدون پا است. همان‌گونه که قبلا هم (در مطلب من مرزی نمیبینم شما چطور؟) اشاره کرده بودیم حذف یکی از اندام‌ها می‌تواند در صرفه جویی در وقت و هزینه‌ها کمک کند. چون هم در مواد اولیه صرفه جویی می‌شود و هم نیازی به انیمیت کردن پاها و نحوۀ راه رفتن عروسک‌ها نیست و می‌توان وقت صرفه جویی شده را صرف پرداختن به جزییات بیشتر و جذاب‌تری کرد.

 

عامل دوم موفقیت این دو برادر تطابق با ویدئوهای لایو اکشن (LAV-Live Action) است. یعنی آن‌ها از صحنه‌های فیلم‌های واقعی ایده می‌گیرند و آن‌ها را عین به عین در کارهای خود بازسازی می‌کنند. دکورهای صحنه‌های جنگ که در ویدئوهای آن‌ها دیده می‌شود برداشت بسیار نزدیکی به صحنه‌های جنگ واقعی دیده شده در فیلم‌های اصلی و مستند مربوط به جنگ جهانی دوم است.

این دو برادر حتی به طرز افراطی‌ای سعی می‌کنند که از همان ریتم ۲۴ فریم در هر ثانیه که در فیلم‌های بلند مرسوم است استفاده کنند تا استاپ موشن هایشان از لحاظ انعطاف و روان بودن حرکات، طبیعی‌تر و قابل قبول‌تر جلوه کند.

آن‌ها با زیاده روی در کار کردن و پرداختن بیش از حد به جزییات چه در ظاهر کارهایشان و چه در ایده‌هایی که با آن ویدئوهای خود را می‌سازند، همیشه در برابر مشکلات احتمالی، انعطاف لازم جهت تصمیم گیری‌های مهم را دارند.

    • رونق کسب و کار وحشت

در دنیا به تعداد آدم‌های موجود روی کرۀ زمین راه برای ابراز احساسات وجود دارد. هنرمندان کسانی هستند که این موهبت و شانس را دارند که می‌توانند با ابزاری که در دست دارند و با مهارتی که در خود ایجاد کرده‌اند، اثری بیافرینند که وجودشان را اثبات کند. به همین خاطر است که در سراسر تاریخ هنر جهان از آغاز تا کنون مکاتب هنری گوناگونی شکل گرفته است. در طول تاریخ انواع و اقسام آثار در گونه های متنوع هنری خلق شده‌اند که هریک مخاطب خاص خود را دارند و هر کسی بنا به سلیقۀ خود می‌تواند مخاطب یکی از آن‌ها باشد. یکی از این ژانرها ژانر وحشت است. با وجود این که هر کسی تمایل به تماشای این نوع آثار ندارد، ولی این ژانر مخاطبان تندرویی دارد که به شکل هیجانی‌ای آن را دنبال می‌کنند و حتی تیم هواداران تشکیل می‌دهند.

ادگار آلن پو (Edgar Allan Poe)، دارن شان (Darren Shan)، استفان کینگ (Stephen King) و … نمونه‌هایی از نویسندگان نوع وحشت هستند که آثاری درخور توجه خلق کرده اند. در حوزۀ سینما نیز اغلب تلاش بر این است که برای هیجان بخشیدن به داستان، کمی حس ترس و وحشت را به فیلم اضافه کنند. در فیلم های ماتریکس (Matrix)، هری پاتر (Harry Potter) و بسیاری از فیلم‌های گیشه می‌توان ردپای این حس را پیدا کرد.

کارگردان محبوب استاپ موشن یعنی تیم برتون (Tim Burton) نیز جزو سلاطین وحشت است و از ایجاد حس وحشت، چندش، میخکوب شدن و رفتن به دنیای بعد از مرگ و نشان دادن انواع صحنه‌های اشمئزاز برانگیز ابائی ندارد. باید دید چه چیزی باعث می‌شود تماشاچی دنیای زیبا و رمانتیک و مسایل احساسی را رها کند و به پای این گونه آثار بنشیند و حتی جزو مخاطبین تیفوسی این نوع آثار باشد؟

در این رابطه می‌توان به طور خلاصه به دلایل زیر اشاره کرد:

    • اغنای حس جستجوگری و هیجان طلبی

اگر همه چیز خوب و خوش باشد، یعنی نوزادی به دنیا بیاید و همه چیز زندگیش سر جایش باشد، پدر و مادری خوب داشته باشد، به بهترین مدرسه برود، هیچ وقت شرایط جنگ و ترس را تحمل نکند، آسیبی نبیند، و همین طور پیر شود و بمیرد، آیا این زندگی ارزش بررسی کردن دارد؟ موضوع خاصی برای تعریف کردن دارد؟ همانطور که می‌دانیم بیشتر داستان‌ها با یک یا چند قهرمان آغاز می‌شود، با سفر آن قهرمان ادامه پیدا می‌کند، در جریان درگیری این قهرمان با نیروهای خیر و شر به اوج می‌رسد و دست آخر با پیروزی یا شکست قهرمان به پایان می‌رسد. اگر هیچ گره‌ای در زندگی فرد ایجاد نشود و همه چیز گل و بلبل باشد، زندگی معنای واقعی خود را از دست می‌دهد و تبدیل به چیزی مایوس کننده و بیمزه می‌شود. برای همین است که در اکثر جوامع رفاه زده آمار خودکشی نه تنها پایین نیست بلکه تعدادی از افراد متمول که به ظاهر هیچ مشکلی در زندگی ندارند به این داستان بی‌نمک بدون اوج و فرود پایان می‌دهند و خودکشی می‌کنند.

حتی دیده شده که بعضی از افراد که زندگی بسیار راحت و مرفهی دارند از آن دست می‌کشند و به عنوان خبرنگار جنگی به مناطق درگیر جنگ می‌روند تا بتوانند کمی روح خود را راضی کنند.

انیمیشن استاپ موشن خمیری ژانر اکشن Samurai Assassin

    • حس عضویت در گروه

ایجاد حس همدلی و طلب عضویت در گروهی بزرگ از افراد با علایق مشترک می‌تواند یکی از عواملی باشد که مخاطبان به این ژانر رو می‌آورند.

روانشناسان عقیده دارند که فطرت انسان طوری خلق شده که در شرایط سخت و دشوار، حس همدلی بین آن‌ها تقویت می‌شود. اگر دشواری‌ها طوری باشد که بشود بر آن غلبه کرد و در واقع کورسوی امیدی برای رسیدن به هدف دیده شود، این حس طی مسیر به صورت دسته جمعی و جنگیدن به صورت تیمی برای رسیدن به هدفی مشترک می‌تواند پیوند بین اعضای یک گروه را نیرومندتر کند.

حال در جوامعی که شرایط زندگی بسیار مرفه است و اصولا چالشی برای مبارزه وجود ندارد، افراد سعی می‌کنند تا با آفرینش این شرایط به طور مصنوعی هیجان را به زندگی خود بیاورند. یکی از این راه ها رفتن به پارک‌ها و شهربازی های ترسناک و تونل وحشت و امثال این هاست. راه دیگر نشستن پای فیلم‌های ترسناک و خشن است. حالا می‌فهمیم که چرا مراسم هالوین در کشورهای پیشرفته این قدر هوادار دارد و حتی میزان استقبال از آن به کریسمس برابری می‌کند!

 

    • جلب توجه

 هنرمندان از این که با آثار خود دیگران را بترسانند احساس شعف و شادی می‌کنند. گاهی آن‌ها از این که توانسته اند با نبوغ خود دیگران را غافلگیر کنند، یا آن که آنقدر قدرت دارند که اثری خلق کنند که تکراری نباشد، به خود می‌بالند و احساس غرور می‌کنند. وانگهی، تا به کی باید در آثار هنری از مطالب معمولی و دم دستی زندگی گفت؟ گاهی اوقات مخاطب نیاز به چیزی فراتر از این‌ها دارد تا دست کم بتواند به زندگی یکنواخت و بدون هیجان خود طعم زندگی واقعی را ببخشد.

از طرفی گاهی مخاطبان این نوع آثار هم برای این که شجاعت خود را به دیگران ثابت کنند خود را تماشاچی و طرفدار این نوع آثار نشان می‌دهند.

 

مکتب طبیعت گرایی یا ناتورالیسم

مکتب رمانتیسیزم (Romanticism) که رمان بینوایان اثر ویکتور هوگو نمونه‌ای بارز از آثار مربوط به این مکتب است، سرشار از جلوه‌های زیبا و دل‌انگیز زندگی است و با استفاده از احساسات پاک مخاطبان سعی در به رحم آوردن دل آن‌ها و مبارزه با ظلم و ستم دارد. ولی این موضوع به مذاق بسیاری خوش نمی‌آید. در اوایل قرن نوزدهم و در مخالفت با این مکتب، عده‌ای بر آن شدند تا با نمایش جلوه‌های واقعی زندگی چه زیبا و چه زشت، مخاطب را از خیال و اوهام رها کنند و او را به دامن زندگی واقعی بکشانند.

این مکتب رئالیسم (Realism) نام گرفت و در ان آثار مهمی پدید آمد. هنرمند مکتب رئالیسم در واقع تماشاچی صحنه‌های طبیعت و زندگی است و احساسات و عواطف را در اثر خود نمایان نمی‌کند و از بروز آن‌ها خود جلوگیری می‌کند. او می‌تواند ساعت‌ها بنشیند و از زنی که پشت میزی نشسته و مشغول مطالعه یا صرف صبحانه است نقاشی بکشد یا در داستان خود او را توصیف کند، ولی به هیچ وجه به درون ذهن او رسوخ نمی‌کند و تنها بیننده صرف این صحنه است. هنرمند رئالیست هرگونه نتیجه‌گیری و برداشت از داستان یا نقاشی خود را به مخاطب و بیننده اثر واگذار می‌کند و در اثر خود غایبی بزرگ است.

هنرمندان پیرو این مکتب به نوعی در زندگی شخصی خود انسان‌هایی خشن بودند و با دوستان و نزدیکان خود رفتار شایسته‌ای نداشتند. از جمله این هنرمندان می‌توان به ارنست همینگوی (Ernest Hemingway)، جان اشتاین بک (John Steinbeck) و جک لندن (Jack London) اشاره کرد.

 

 از دامن مکتب رئالیسم، هنرمندانی سر برآوردند که اصرار بر نشان دادن جلوه‌های زشت زندگی و طبیعت و فطرت انسان داشتند که پایه گذاران مکتب ناتورالیسم (Naturalism) بودند. ترجمۀ این کلمه به فارسی، طبیعت گرایی است که بار معنایی لطیف و احساساتی‌ای دارد، زیرا مخاطب فارسی زبان تصور زیبایی از طبیعت دارد، ولی در واقع آثاری که در این مکتب تولید می‌شوند به هیچ وجه نشانی از لطافت و ظرافت ندارند و برعکس، حاوی صحنه‌هایی بسیار دلخراش و کثیف هستند و نومیدی و یاس و خشونت بر اتمسفر این نوع آثار غلبه دارد.

مهم‌ترین هنرمند مکتب ناتورالیسم صادق چوبک است. (مهدی یزدانی خرم در مقاله‌ای اشاره دارد که) چوبک در رمان‌ها و داستان‌های کوتاه خود نمایشی عریان از خشونت رفتاری طبقه فرودست جامعه را عرضه می‌کند که نه تنها مظلوم، بلکه گناهکار است و روز به روز بیشتر در ورطۀ گناهان خود فرو می‌رود. کاراکترهای داستانی او مردمانی هستند اسیر بند نادانی و خرافه که تمامی خشونت‌های موجود در رفتارهایشان بازتابی از نادانی آن‌هاست و با شدت و سرعتی هرچه تمام‌تر رو به قهقهرا دارند.

صادق چوبک با نمایش زخم‌ها و چرک‌های جامعۀ رها شده، تلاشی ندارد که پیشوایی برای پایان بخشیدن به آلام آن‌ها باشد، بلکه یک رئالیست تمام عیار است که صرفا به نمایش عریان چهرۀ کریه و ناخوشایند انسان بی‌چیز و فاقد رویا می‌پردازد. بنابراین کارهای او نه تنها مبنای آرمانگرایانه ندارد بلکه بین جنبه‌های مختلف خشونت در رفت و آمد است.

این دو برادر دوقلو نیز در آثار خود در صدد آن نیستند تا با نشان دادن زشتی‌های فطرت انسان، درمانی برای دردهای بشر بیابند. آن‌ها حتی کلیت ماجرا را با لایه‌ای از طنز پوشانده‌اند و با نمایش کاراکترهای بدون پا که حرکاتی مسخره و احمقانه دارد و با شلیک یک گلوله تبدیل به تفالۀ بی ارزشی از کپه ای خمیر خونالود می‌شود، سعی در قبولاندن این باور به بیننده دارند که انسانی که از راه رفتن خود عاجز است می‌تواند چه جنایت‌هایی مرتکب شود و چه صحنه‌های زشتی را بیافریند. در این محیط هیچ انسانی قادر به بارور کردن رویاهای بزرگ و آرمان‌های مترقی نخواهد بود و همه چیز محکوم به شکست و فنا است.

سیمین بهبهانی به عنوان هنرمندی که جزو پیروان مکتب ناتورالیسم نرم است بی‌محابا از جلوه‌های نامناسب فطرت انسان حرف می‌زند. ولی شیوۀ افراط گونۀ صادق چوبک در خلق و آفرینش زشتی‌ها و کجروی‌های انسان به مثابۀ حیوانی که از روی غریزه رفتار می‌کند کار را به ورطۀ ناتورالیسم سخت می‌کشاند.

شبکه‌ی ایستانما

در بزرگترین شبکه اجتماعی استاپ موشن ایران عضو شوید... عضویت در پیج اینستاگرام

مطالب پیشنهادی:

قوانین ارسال دیدگاه در ایستانما

  • چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه اشخاص مدیر، نویسندگان و سایر کاربران باشد و در چهارچوب قوانین جمهوری اسلامی ایران نگنجد، در شبکه ایستانما تایید نخواهد شد.
  • چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد. در صورت تمایل به درج تبلیغات از طریق گزینه ارتباط با ما اقدام نمایید.
  • چنانچه در دیدگاه خود از شماره تماس، ایمیل و آیدی تلگرام استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  • چنانچه دیدگاهی بی ارتباط با موضوع آموزش مطرح شود تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لینک کوتاه:
0