بار دیگری که به صورت آگاهانه، از رنگی متضاد با رنگ کل پس زمینهی استاپ موشن لیلی حوضک استفاده شده است، وقتی است که اشکی از چشم مامان مرغی به درون آب حوض میریزد و آن را به رنگ آبی در میآورد. در این صحنه رنگ سرد و منجمد کنندهی آبی، فضای ناامیدی را به بیننده القا میکند، ولی همین رنگ متفاوت، به بز کمک میکند که متوجه وخامت اوضاع شود و برای یاری گرفتن از دوستان تلاش خود را آغاز کند. به نظر میرسد که این صحنه ایهام ترجمه دارد، زیرا “blue” علاوه بر آبی ، به معنی غمگین هم هست. بیننده در این صحنه فضای غم و اندوه حاکم بر سکانس را با این رنگ بهتر دریافت میکند.
درختانی که در این انیمیشن تصویر شدهاند، از انواع مختلفی هستند که در نقشهای گبه رواج دارند. مانند انواع سرو، بید مجنون، کاج، چنار، و البته به جز اینها، عناصر دیگری از پوشش گیاهی مانند بوتههای گون و خار و خاشاکی که حضور در بیابان و زندگی عشایری را برای تماشاچی تداعی میکنند.
تصویری کردن تمثیلهایی که برای توصیف حالات روحی در بیان مردم عادی به کار میرود کاریست که انیمیشن ” لیلی حوضک “ را شیرین و دلپذیر کرده است. مثلا وقتی جوجه در آب میفتد، مامان مرغی را میبینیم که قلبش ذوب میشود و به پایین میریزد. در اینجا جملهی “قلبم ریخت” را به صورت تصویری میبینیم و با آن ارتباط برقرار میکنیم.
یا وقتی که مامان مرغی به سرعت به سمت محل حادثه میدود، روحش از دویدن خسته میشود و به عوض دویدن، از جسم او بیرون میزند و پرواز میکند. بار دیگر، وقتی خروس مشکلش را برای دیگران بازگو میکند، حرفهایش از یک گوش گاو میروند داخل و از گوش دیگرش بیرون میزنند که نمونه تصویری مَثَل “یک گوشش در است و یک گوشش دروازه” را نشان میدهد. این تصاویر نشان میدهند که نویسندهی فیلمنامه و انیماتور داستان، هم با ادبیات کهن آشناست و هم حرفهای روزمره و محاورهای را به خوبی میشناسد و میتواند در جای درستی از آن استفاده کند.
نوع پردازش کاراکترها در استاپ موشن لیلی حوضک به نوبه خود درخور توجه هستند. خروس قصه در عین خوش قد و بالا بودن و داشتن هیکل ورزشکاری، بسیار مهربان و حتی کمی خل و چل است! وقتی فرزندش به دنیا میآید، به رسم پدران تیپیکال ایرانی، او را میبوسد و بالا و پایین میاندازد و با او شوخی هایی میکند که حتی میتواند خطرناک باشد.
وقتی همسرش در کنار حوض از دیدن صحنهی غرق شدن بچه، غش میکند، به جای آن که جوجه را نجات دهد، به همسرش توجه میکند و برای به هوش آوردن او رویش آب میریزد! و برای کمک گرفتن از حیوانات همسایه، کلی بدو بدو میکند و از پا نمینشیند تا بتواند فرزندش را نجات دهد.
مامان مرغه نیز نمونهی تیپیک زنان روستا ست. هم کمی تپل است و هم خیلی مهربان و بی دستوپا ست. بقیهی حیوانات هم در نوع خود، اخلاقهای مخصوصی دارند که هر یک با دیگری فرق دارد و نشان میدهد که نویسنده و کارگردان این استاپ موشن زیبا و درخشان، برای هر یک از آن ها وقت گذاشتهاند و زحمت کشیدهاند.
قوانین ارسال دیدگاه در ایستانما