جدیدترین فیلمهای استاپ موشن نه تنها با تکنیکهای شگفت انگیز استاپ موشن ساخته شدهاند، بلکه توسط تکنولوژی CGI، دستخوش تغییرات ریز و درشتی شدند. ظهور CGI با جلوههای جادوییاش، دنیای انیمیشن را زیر و رو کرد و سرنوشت آن را تغییر بسیاری داد. از سوی دیگر، عدهای به مخالفت با ادغام این دو سبک انیمیشن سازی پرداختند و به پایبندی بر اصالت استاپ موشن تاکید کردند. اگر دوست دارید دربارهی نقش بحث برانگیز CGI در قلمرو استاپ موشن بدانید، با ما همراه باشید.
CGI، ناجی استاپ موشن!
حدود ۱۰ سال پیش، انیمیشن استاپ موشن تقریبا یک سبک هنری در حال مرگ بود و عوامل استودیوی لایکا (Laika Entertainment) بر آن تاکید داشتند. در آن زمان، فیلمهای استاپ موشن ، نمایشهای تلویزیونی خام (ادیت نشده) مانند The PJs و استاپ موشنهای خمیری (Claymation Animation) مانند والاس و گرومیت (Wallace and Gromit) بودند. با وجود این باورها، شرکت لایکا به تولید فیلمهای استاپ موشن ادامه داد.
از آن زمان، چندین فیلم بلند با استفاده از استاپ موشن ساخته شدهاند. با این حال این فیلمها معمولاً در مقایسه با همتای پیشرفتهشان یعنی انیمیشنهای CGI، در فروش بلیطها خوب عمل نکردهاند. به منظور تقویت استاپ موشن و بالا بردن جایگاه آن در گیشهها، تولیدکنندگان مجبور شدند تا CGI را در فیلمهای استاپ موشن وارد کنند. این کار نمونههای موفقی همچون کورالاین (Coraline, 2009) و کوبو و دو تار (Kubo and the Two Strings, 2016) را به همراه داشت.
جایگاه CGI در دنیای استاپ موشن
در ابتدا باید گفت که هدف فناوری CGI، تصاحب استاپ موشن نیست، بلکه بیشتر به عنوان یک عامل جانبی برای ارتقای سبک انیمیشن هنری مورد استفاده قرار میگیرد. واقعیت این است که استاپ موشن نمیتواند جای CGI را بگیرد و از سوی دیگر CGI نمیتواند کاری را که استاپ موشن میکند، انجام دهد. از این فناوری کامپیوتری میتوان برای به تصویر کشیدن عناصر پیچیدهای مانند جلوههای اقیانوس در کوبوو دو تار استفاده کرد. همچنین میتوان از این تکنیک برای جلوههای ساده ای همچون حذف ایرادهای کوچک در عروسکها (Puppets) استفاده کرد.
بر اساس گفتههای دیوید کاکس (David Cox)، CGI میتواند مناظر وسیع، تعاملات شگفتانگیز و جزئیات پیچیده مانند موهای نارنجی و درهم پرنسس مریدا (Merida) در انیمیشن دلیر (Brave, 2012) را به تصویر بکشد. ردپای CGI در محبوبترین فیلمهای بلند استودیوی لایکا از جمله کورالین ، کوبو و دو تار و غولهای جعبه ای (Boxtrolls, 2014) دیده میشود.
فناوری قرن بیست و یکم نیز نقش خود را در شور و شوق دوباره برای انیمیشنهای استاپ موشن ایفا میکند. فیلمسازان استاپ موشن در واقع از CGI برای بهبود آنچه در اختیار دارند استفاده میکنند. این موضوع میتواند بسته به فیلم و داستان آن، به درجات بیشتر یا کمتر باشد.
تصاویر کامپیوتری در بره ناقلا (Shaun the Sheep)
ویل بچر (Will Becher) از عوامل سازندهی بره ناقلا ۲ (Shaun the Sheep 2) در صحبتهایش به نقش CGI در ساخت این انیمیشن اشاره میکند. آنها همیشه برای ظاهری مناسب تلاش میکنند تا وقتی آن را تماشا میکنید، احساس واقعی را از صحنههای فیلم دریافت کنید. بنابراین، نشان دادن عناصری مانند آتش، مه، و چیزهای دیگر در حالت استاپ موشن واقعاً سخت است. در این موقعیتها، آنها همیشه به CGI روی میآورند.
تصاویر کامپیوتری همچنین در مواردی که مشکلات عملی وجود دارد به کمک سازندگان میآید. برای مثال یک سفینه فضایی که در یکی از صحنههای بره ناقلا ظاهر میشود. اگر این سفینه به طور کامل ساخته شود، صحنه را از بین میبرد. در اینجاست ترکیبی از استاپ موشن و CGI وارد کار میشود.
با CGI در مقابل بدون CGI
در این قسمت به مقایسه و بررسی دو استاپ موشن میپردازیم که یکی با کمک CGI و دیگری بدون بهره مندی از آن ساخته شده است:
فیلم جزیره سگها (Isle of Dogs, 2018) به کارگردانی وس اندرسون (Wes Anderson) یک فیلم بلند است که کاملاً به صورت دستی و با استاپ موشن و بدون کمک CGI تولید شده است. به گفته مجله تایم، ساخت این فیلم تقریباً دو سال طول کشید. سبک انیمیشن استاپ موشن کاملاً مناسب اندرسون است و اگر چیزی در مورد تکنیکهای معمول فیلم اندرسون بدانید، این موضوع برایتان روشن خواهد بود.
اگر کمی به عقبتر برگردیم، انیمیشن جذاب و مرموز کورالین (Coraline, 2009) به کارگردانی هنری سلیک (Henry Selick) که برگرفته از رمانی به همین نام اثر نیل گیمن (Neil Gaiman) است، از روش متفاوتی برای حل مشکل خود استفاده کرده است.
هر دوی این فیلمها شامل صحنههایی هستند که کاراکترها به ترتیب توسط دود و مه احاطه شدهاند. اما کارگردانها به شکل متفاوتی به جلوهی این مواد نگاه میکنند. مثلا در جزیره سگها، صحنهای که در آن سگهای مکانیکی منفجر میشوند و دود از بدن آنها بلند میشود، انیماتورها به جای دود از پنبه استفاده کردهاند. در هر ثانیه، پنبه به آرامی فریم به فریم از سگ بلند میشود و ظاهری شبیه حرکت طبیعی دود میسازد.
در کورالین، دو شخصیت کورالین و وایبی (Wybie)، توسط مه احاطه شدهاند. سلیک با استفاده از توپهای پنبهای یا موادی مشابه آن، تصمیم گرفت آن را با CGI متحرک کند. در نتیجه او موفق شد تا جلوی سنگین به نظر رسیدن مواد را بگیرد و ظاهری نرمتر و سبکتر مانند مه واقعی ایجاد کند. قطعا تقلید چیزی مانند مه بدون رفتن به یک محیط مه آلود دشوار است.
از محدودیتهای فیزیکی خارج شوید!
یادتان باشد که تفاوت بزرگی که در CGI و استاپ موشن یافت میشود میزان واقعی بودن فیلم است! با تصاویر رایانه ای، انیماتورها تمایل دارند بیش از حد واقعگرا باشند و هنگام انیمیشن شخصیتها از فیزیک دور شوند. این میتواند منجر به این شود که شخصیتها شیرین کاریهای دیوانهکننده و برخلاف جاذبهی زمین انجام دهند و این به خاطر تمایل آنها به جذب مخاطب ناشی میشود.
معمولاً در استاپ موشن، انیماتورها مجبور میشوند در محدودههای فیزیک کار کنند، زیرا در دنیای واقعی کار میکنند. متاسفانه هر گونه شیرین کاری عجیب و غریب مانند پریدن از یک ساختمان یا چیزهایی به سادگی ایجاد ابرهای کوچک یا مه با استاپ موشن امکان پذیر نخواهد بود زیرا نمیتوانید در یک منطقه کوچک دود را جمع کنید و از آن بخواهید در جای خود بماند!
چالشهای لایکا با CGI
با کاهش تولید فیلمهای استاپ موشن، شرکت فیلمسازی لایکا به سبک استاپ موشنی خود وفادار مانده است اما این وفاداری با چاشنیCGI همراه است. حدود ۹۰ درصد کارهای لایکا با تصاویر کامپیوتری است. این شرکت با تولید فیلمهایی که با ادغام CGI و Stop-motion تولید میشوند، شناخته شده است. انیماتورها باید تصاویر رایانه ای را مانند استاپ موشن جلوه دهند تا تم اصلی کار حفظ شود و البته همیشه در انجام این کار موفق نیستند.
این مسئله در فیلم غولهای جعبه ای (Boxtrolls, 2014) مشهود است. داستان حول محور شخصیتی به نام Egg است که سعی میکند خانواده زیرزمینی خود را از شرور شهر نجات دهد. با چنین طرح عجیب و غریبی، فیلم باید از CGI برای تولید صحنههای خاص استفاده کند. در غولهای جعبه ای میبینید که از CGI برای ایجاد حرکات شدید و عجیب و غریب استفاده میشود. و این جلوهها برای هماهنگی با سبک داستان خیلی مناسب هستند؛ اما شکی نیست که نتیجهی کار اندکی از اصالت فیلمهای استاپ موشن دور میشود.
میتوانیم بگوییم که هدف CGI تقلید استاپ موشن است و انیماتورها در انجام این کار بسیار عالی عمل میکنند. تصاویر کامپیوتری را میتوان بارها ویرایش کرد. شما میتوانید به CGI برگردید و حرکات خاصی از یک شخصیت را در چند ثانیه تغییر دهید اما استاپ موشن را نمیتوان دستخوش تغییر کرد مگر آن که آن صحنه دوباره فیلمبرداری شود. CGI، به قول جیک هابز (Jake Hobbs)، دیگر این احساس وجود ندارد که فردی نشسته و قلم روی کاغذ آورده است، دیگر هیچ اثر خامی از صفحه نمایش عبور نمیکند.
نظرات مخالف
البته اعمال کردن یا نکردن CGI در استاپ موشن، اندکی بحث برانگیز است. با تلاقی دو سبک هنری استاپ موشن و CGI، فاصله ای بین هنر و بیننده ایجاد میشود. در حالی که در یک فیلم تمام استاپ موشن، اکثر بینندگان ادعا میکنند که به علت پس زمینهها و شخصیتهای واقع گرایانه و به دلیل واقعی بودن شخصیتها، ارتباط عاطفی قویتری با فیلم احساس میکنند. در واقع تصاویر کامپیوتری این ارتباط را از بین میبرد. CGI حاوی فیزیک غیرواقعی است و اگرچه میتواند قوانین استاپ موشن را تقلید کند، اما حرکات واقعی که در استاپ موشن دیده میشود را ندارد. ادغام تکنیک رایانهای و استاپ موشن در فیلمهای اخیر، در عین حال که فرآیند تولید را کارآمدتر میکند، اغلب حس اصالت فیلم را از بین میبرد.
ما یک تیم جوان و پرشور در واحد تولید محتوای شبکه ایستانما هستیم که در تلاشیم محتوایی ناب و کاربردی برای مخاطبین عزیزمان تهیه کنیم.
نظرات شما به رشد و انگیزهی ما کمک به سزایی میکند. 🌹
چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه اشخاص مدیر، نویسندگان و سایر کاربران باشد و در چهارچوب قوانین جمهوری اسلامی ایران نگنجد، در شبکه ایستانما تایید نخواهد شد.
چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد. در صورت تمایل به درج تبلیغات از طریق گزینه ارتباط با ما اقدام نمایید.
چنانچه در دیدگاه خود از شماره تماس، ایمیل و آیدی تلگرام استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
چنانچه دیدگاهی بی ارتباط با موضوع آموزش مطرح شود تایید نخواهد شد.
قوانین ارسال دیدگاه در ایستانما