دیوید دانیلز فقط پنج سال داشت که با دنیای خمیر ها آشنا شد. خواهرانش یک قوطی قدیمی پر از خمیر را بیرون کشیدند تا با آن بازی کنند. آن ها به صورت خودآموخته مجسمه سازی را یاد گرفته بودند و شخصیت ها و موجوداتی خمیری می ساختند، آن ها این کار را آن قدر ادامه دادند تا یک شهر خمیری درست کردند.
در حقیقت لحظه اختراع استراتاکات در هشت سالگی و روز تولد دیوید دانیلز بود. خواهرش یک کیک درست کرده بود که از لایه های زرد و آبی تشکیل شده بود. او یک پنکیک صاف زرد را روی یک پنکیک صاف آبی قرار داد بود، دوباره زرد، دوباره آبی… لایه ها روی هم قرار گرفته بودند و با خامه یا مایه ی کیک پوشانده شده بودند.
وقتی دیوید کیک تولدش را برید، تازه لایه های آبی و زرد داخلش را دید و تعجب کرد؛ بنظرش آن یک چیز هیجان انگیز بود! این اتفاق یک لحظه خاص برای زندگی دیوید شد و جرقه ای به ذهنش وارد کرد که چند سال بعد به بار نشست.
اولین انیمیشن های David Daniels در نوجوانی
در ۱۱ سالگی کار انیمیت را شروع کرد. اولین اثرش “Bonzo” نام داشت که آن را حدود سال ۱۹۶۹ ساخت. داستانش در مورد هواپیماربایی بود که می خواست هواپیما را به کوبا ببرد و یک اسلحه را به سمت سر خلبان گرفته بود.
اولین انیمیشن جدی او “The Duchy Of Frog” نام داشت که این کار را وقتی ۱۳ ساله بود در سال ۱۹۷۲ انجام داد. داستان فیلم در مورد یک مکان افسانه ای بود که مادرش کتابش را برای او خوانده بود.
دیوید این کار را به همراه خواهرش انجام داد که در مجسمه سازی بهتر بود، خواهرش مجسه ها را می ساخت و دیوید وسایل اطرافش را می ساخت و انیمیت می کرد. این انیمیشن برنده ی یک جشنواره فیلم شد و باعث شد که او به نیویورک برود.
قوانین ارسال دیدگاه در ایستانما