استودیو لایکا (LAIKA) را میشناسید؟ یکی از بزرگترین استودیوهای تولید استاپموشن که در سال ۲۰۰۵ تاسیس شد. انیمیشن کوبو و دو تار را چطور؟ یک انیمیشن سه بعدی، ماجراجویانه، شاد و متفکرانه که یکی از محصولات همین استودیو است. به اعتقاد خیلیها، لایکا باعث تکامل استاپموشن بوده است، ولی مدیر آنمعتقد است که همیشه میتوان برای بهتر شدن تلاش کرد. یکی از مصادیق بارز خلاقیت و تلاش این شرکتبرای بهتر شدن، همین انیمیشن کوبو و دو تار است.
این استودیو حدودا ۱۷ ساله، سازنده انیمیشنهای معروف کورالین (Coraline,2009)، پارانورمن (ParaNorman,2012)، غولهای پاکتی (The Boxtrolls,2014)، کوبو و دو تار (Kubo and the Two Strings,2016) و حلقه گمشده ( (Missing Link,2019است که حلقه گمشده، گوی زرین گلدن گلوب (Golden Globe) را برای بهترین انیمیشن سال ۲۰۱۹ از آن خود کرد. کورالین، پارانورمن و غولهای پاکتی هم نامزد اسکار شدند.
کوبو و دو تار، مخاطب را به ژاپن باستان میبرد تا داستان پسری به نام کوبو را تعریف کند. این پسر قدرت داستان سرایی خارقالعادهای دارد که به کاردستیهای او جان میبخشد. پدربزرگ کوبو که توسط روح خبیث تسخیر شده، یک چشم کوبو را در میاورد و به دنبال چشم دیگر اوست. پدر و مادر او کشته شدهاند اما روحشان به جسم دو حیوان منتقل شده تا به پسرشان کمک کنند که سلاح جاودانگی را پیدا و روح خبیث را نابود کند.
ترویس نایت (Travis knight)، کارگردان و تهیه کننده انیمیشن کوبو و دو تار است که در سالهای اولیه فعالیت خود، به عنوان انیماتور در دهه ۱۹۹۰ مشغول به کار بود. صداپیشگی طنزگونهی شارلیز ترون (Charlize Theron) و متیو مککانهی (Matthew McConaughey) شگفت انگیز است و انگار به شخصیتها، روح بخشیده است. در ادامه به قسمتی از داستان ساخت انیمیشن کوبو و دوتارخواهیم پرداخت که به عبارت دیگر، دربرگیرنده داستان ساخت یک استاپموشن عروسکی میباشد.
کوبو و بقیه عروسکها چطور ساخته شدند؟
لایکا به وسیله مجموعهای از عروسکهای ساخته شده، کامپیوتر و صحنههای مینیاتوری، محصول خود را تولید میکند. شخصیتها در این استودیو عاشقانه ساخته میشوند؛ مانند ساخت هر انیمیشنی، لایکا از یک مفهوم، نوشته یا تصویر شروع میکند. مرحله اول ترسیم است و سپس به همان سبک مخصوص خودشان، آنها را طراحی میکنند.
قبل از فیلمبرداری، مسلما باید شخصیتها و مجموعه هر کاراکتر، به طور کامل ساخته و آماده شده باشند. برای ساخت کوبو و دو تار، ۶۵ طراح و صنعتگر به سرپرستی خلاقانه جورجینا هیز (Georgina Hayes)، مشغول به کار بودهاند تا ۲۰۰ عروسک بسازند. حتی محققانی وجود داشتند که برای انتخاب مناسبترین لباس و ظاهر برای شخصیتها، تاریخ را ورق میزدند. همچنین به منظور ایجاد الگو برای عروسکهای متحرک، ماکتی از روی نقشههای دو بعدی ساخته شد.
هر عروسک یک آرماتور داخلی دارد که به عنوان اسکلت عمل کرده و حرکت راحت دست و پا را عملی میکند و میتواند عروسکها را تقریبا در هر وضعیتی که لازم باشد، قرار دهد. نکته قابل توجه این است که بیشتر فلزات، پارچهها و پلاستیکهای مورد نیاز برای ساختن عروسکهای کوبو، از منطقه پورتلند ((Portland، یعنی اطراف استودیو تهیه شده بود؛ این یعنی حداکثر استفاده از امکانات موجود.
انجام کارهایی مثل نقشنگاری با لیزر و پرس وینیل (یک نوع پلاستیک محکم است که طرح روی آن چاپ میشود و بعد از پرس، طرح به سطح مورد نظر منتقل میشود)، این امکان را فراهم میکند تا جزئیات عمیقی بر روی لباسها شکل بگیرد و در نتیجه، این توهم به وجود میآید که لباس حرکت میکند.
پیچیدهترین عروسک در فیلم، یک جانور اسکلتی غول پیکر با چشمان شعله ور است. ساخت این عروسک به کمک تکنیکهای پیشرفتهای صورت گرفت. کار با آن مثل یک خیمه شب بازی بزرگ بود؛ این هیولا روی یک ششپایه قرار داشت و کابلهایی به مچ دست آن بسته شدند که به سقف وصل بودند. این عروسک ۵.۵ متر قد داشت و طول بال آن ۷ متر بود. نایت در مصاحبهای گفت: “ما آهنرباهایی داشتیم تا بازوها را کنار شانهها نگه داریم. از فوم صنعتی معماری با چگالی بالا استفاده کردیم تا استخوانها را تا حد ممکن سبک کنیم، اما با این حال، وزن آن ۱۸۰ کیلوگرم بود.”
چهرهها، حرفهای زیادی برای گفتن دارند
در ساخت استاپموشن، اگر بتوانیم صورت را به گونهای دقیق طراحی کنیم که احساسات را نشان دهد، هنر کردهایم! این همان جایی است که لایکا هنر خود را رو میکند و حتی به خاطر این هنر، اسکار علمی و فنی هم برده است. در انیمیشن پارانورمن، صورت شخصیت اصلی، ۷۸ قطعه داشت که مخاطب فقط ۴ مورد از این قطعات را میدید؛ مثلا یکی از این قطعات ناپیدا، به انیماتور اجازه حرکت چشم عروسک در حدقه را میداد.
برای چاپ قطعات، لایکا در ابتدا از یک چاپگر پلاستیکی استفاده کرد که با استفاده از آن، طرحهای سادهای تولید میشد و هنرمندان میبایست چهرهها را با دست خودشان میکشیدند. برای تولیدات بعدی، استودیو از چاپگر پودری رنگی استفاده کرد که گرچه طیف رنگی بیشتری ارائه میداد، اما به خاطر شکنندگی گچ مرطوب، استحکام آن چاپگرهای قدیمی را نداشت.
یکی از چیزهایی که لایکا را برجسته میکند، این است که آنها، فناوریهایشان را با توجه به داستان انیمیشن، بهروزرسانی میکنند؛ مثلا برای ساخت کوبو و دو تار، لایکا از استراتسیس (Stratasys)، سازنده چاپگرهای سه بعدی کمک گرفت تا برای ساخت دقیق شخصیتها، نرمافزارهایش را توسعه دهد. تلاش آنها نتیجه داد و چهرههایی که برای کوبو طراحی شد، از نهایت جذابیت و گویایی برخوردارند.
با وجود این پیشرفت و بهروزرسانیها، هنوز هم طراحی چهره در حد طاقتفرسایی سخت است؛ تصورش را بکنید به ازای هر ثانیه، ۲۴ حالت چهره نیاز است و در نتیجه به ازای یک فیلم بلند، فقط یک سال و نیم زمان برای چاپ صرف میشود! شاید از خودتان بپرسید چرا این همه سختی و زحمت؟ از استودیوی بزرگی مثل لایکا که به تبدیل دنیای خیال به واقعیت معروف است، این تلاشها برای رساتر کردن شخصیتها لازم است. شاید باورتان نشود، اما قهرمان داستان ما یعنی کوبو، حدودا ۴۸ میلیون حالت چهره دارد!
فضا و صحنهی انیمیشن چطور طراحی شد؟
چهره تنها چیزی نیست که لایکا در آن پیشتاز است، در طراحی صحنه هم حرفی برای گفتن دارد. ترویس نایت، از رایانهها به عنوان “دستگاه جهنمی” یاد میکند و توضیح میدهد که: “رایانه میتواند هر کاری که ما میتوانیم در استاپموشن انجام دهیم را انجام دهد، اما آن را با انعطافپذیری و دقت بیشتر و در نتیجه بهتر انجام میدهد.”
اگر این انیمیشن را دیده باشید، میدانید که آب در صحنههای زیادی وجود دارد، با استاپموشن هم نمیشود موجها را به طور طبیعی حرکت داد؛ اما لایکا ناامید نشد و در ابتدا به کمک حرکت شیشه در کنار هم، تابش نور را بررسی کرد و سپس با استفاده از پارچه، کیسههای زباله و پردههای حمام روی شبکههای فلزی بزرگ، امواج را به سبک خودش ایجاد کرد.
تیم لایکا فقط به کامپیوتر قانع نشد؛ آنها از فناوریهای دیگری مانند برش لیزری و پرینت سه بعدی برای ساخت مدلهای پیچیدهتر در زمانهای کوتاهتر، استفاده و خود را با آن سازگار کردند. در حالیکه انیمیشن کوبو و دو تار با استفاده از روش قدیمی استاپموشن به وسیله عروسکها ساخته شده، بر فناوریهای امروزی هم متکی است. به گفته نایت: “ما دستسازها، هنر، علم و فناوری را با هم ترکیب میکنیم تا بتوانیم داستانها را به بهترین شکل ممکن روایت کنیم؛ زیرا اساس فناوری همین است: ابزاری در خدمت استفاده کنندگان آن.”
از زمانی که سینما به وجود آمد، استاپموشن هم وجود داشته است، اما با پیدایش CGI، به نظر میرسید که دیگر از تکنیکهای سنتی استفاده نمیشود. CGI مخفف عبارت computer generated imagery به معنای شبیه سازی به وسیلهی کامپیوتر است. تکنولوژی که به کمک جلوههای بصری میآید تا صحنههای خیالی و تخیلی را به فیلم اضافه کنیم، انگار که در واقعیت در حال اتفاق افتادن هستند. البته نه تنها صحنههای تخیلی، بلکه هر صحنه یا چیزی که در فیلمبرداری و عکاسی حضور نداشته، اما ما میخواهیم آن را به فیلم اضافه کنیم را شامل میشود.
لایکا تصمیم گرفت که نه تنها با CGI صلح کند، بلکه آن را دوست داشته باشد و در آغوش بگیرد و برای بهتر شدن کار در رابطه با عناصر پسزمینه، از تصاویر تولید شده توسط کامپیوتر استفاده کند. در انیمیشن کوبو و دو تار، حتی یک شات هم بدون عناصر پسزمینه، یعنی عروسکهای دیگر یا منظره وجود ندارد. با کمک CG، به آسانی میشود خیلی چیزها را حذف و یا اضافه کرد.
نایت گفت: “ما از استاپ موشن به طور خالص استفاده نمیکنیم؛ اگر ابزاری وجود داشته باشد که بتوانیم از آن برای زنده کردن چیزی به روشی بهتر بهره ببریم، از آن استفاده خواهیم کرد، چه با دست باشد چه با CG یا فناوری جدیدی که در حال توسعه آن هستیم.” نایت اشاره کرد برخی از فیلمسازان به CGI تکیه میکنند، اما تیم او نمیتواند این کار را بکند، زیرا انیمیشن استاپموشن، نیاز به برنامهریزی دقیق برای هر فریم دارد.”
بالاخره نوبت ضبط رسید
گاهی پیشتولید، پروسهای طولانی مدت خواهد بود؛ برای کوبو و دوتار، از زمان شروع کار تا دست به دوربین شدن، ۵ سال به طول انجامید. بعد از اینکه هر کدام از شخصیتها و صحنههای فیلم ساخته شد، زمان شروع تصویربرداری است. خود روند ضبط، سالها به طول میانجامد. در کوبوو دو تار، هر انیماتور به عنوان بازیگر در یک گروه ۲۰ تا ۲۵ نفره قرار گرفته و به عکاس و نورپرداز کمک میکرد تا حرکت عروسکها را به ثبت برسانند. ترویس نایت، تیم انیمیشنساز خود را به عنوان زندهکننده شخصیتها میشناسد.
لایکا، تصویربرداری از عروسکها را در یک فضای کوچک با دوربین Canon 5D انجام داد. در ساخت انیمیشن، نیازی به فیلمبرداری و ثبت صدا در همان زمان نبود، فقط عکاسی بود که به خاطر سه بعدی بودن انیمیشن، به ازای هر فریم، باید دو عکس، یکی برای چشم چپ و یکی برای چشم راست گرفته میشد. به این تکنیک برجسته نمایی یا استریوسکوپی (Stereoscopy) گفته میشود.
با وجود اینکه لایکا تکنیکهای استاپ موشن را به بهترین نحو عملی میکند، باز هم روند ساخت طولانی است؛ به طوری که ساختن ۴۰ ثانیه از فیلم، ۳ ماه و ساختن ۱ ساعت از فیلم، بیشتر از یک سال طول میکشد.
نایت به حس شادی زیادی که در فیلم جریان دارد، افتخار میکند. او از ترکیب سرگرمی و داستان با مضامین عمیقتر و لحظات تاریکتر، ترسی ندارد. ترکیب عروسکهای سنتی و تجهیزات رایانهای، خلاقیت را برای لایکا به ارمغان آورده است. کار در لایکا همان ابهت کار در غولهای انیمیشنسازی مثل پیکسار (pixar) و دریم ورکس (DreamWorks) را دارد، اما امتیازات کار و وظایف در این استودیو، متفاوت و خاص است.
ما یک تیم جوان و پرشور در واحد تولید محتوای شبکه ایستانما هستیم که در تلاشیم محتوایی ناب و کاربردی برای مخاطبین عزیزمان تهیه کنیم.
نظرات شما به رشد و انگیزهی ما کمک به سزایی میکند. 🌹
چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه اشخاص مدیر، نویسندگان و سایر کاربران باشد و در چهارچوب قوانین جمهوری اسلامی ایران نگنجد، در شبکه ایستانما تایید نخواهد شد.
چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد. در صورت تمایل به درج تبلیغات از طریق گزینه ارتباط با ما اقدام نمایید.
چنانچه در دیدگاه خود از شماره تماس، ایمیل و آیدی تلگرام استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
چنانچه دیدگاهی بی ارتباط با موضوع آموزش مطرح شود تایید نخواهد شد.
قوانین ارسال دیدگاه در ایستانما