اگر بخواهیم به نقاط ضعف فیلم هم اشارهای داشته باشیم، میتوانیم روی ضرباهنگ کُند روایت بخشهای غیر جنگی آن انگشت بگذاریم. اگر به عوامل موفقیت انیمیشنهای خارجی نگاهی کنیم، پی میبریم که یکی از دلایل موفقیت این نمونههای خارجی، استفاده از ریتم تند و هیجان انگیز در ارائه داستان است.
انیمیشنهای خارجی که داستانهای پرکشش و جذابی دارند، ذوق و سلیقه بیننده را به سمت هیجان و تکاپوی کاراکترها برده اند. و این انیمیشن مخصوصا در ابتدای فیلم این هیجان را به بیننده انتقال نمیدهد. از آنجا که جهان به دهکده ای کوچک تبدیل شده است و وقتی اثری هنری ساخته میشود همه جهان بیننده آن هستند، باید در کارهای بعدی، سعی بر دست یافتن به زبانی جهانی باشد و سلیقه اکثریت مردم در نظر گرفته شود.
به نظر میرسد که نوشتن دیالوگها به زبان باستانی و قدیمی، باعث کند شدن ضرباهنگ فیلم شده است. زیرا در صحنه های جنگی و اکشن، ضرباهنگ فیلم تند و هیجان انگیز میشود و خبری از کسالت نیست.
جک(جانی دپ): پسر جون! دفعه بعد که شمشیر کشیدی، آخرین نفری باش که کشته میشه….!
برای مقایسه نمونه موفق در سطح جهانی، یادی میکنیم از فیلم دزدان دریایی کاراییب (Pirates of the Caribbean) با دیالوگهای درخشانش و بازی عجیب و غریب و به یاد ماندنی جانی دپ (johnny depp) با صدای دورگه و زیبایش و از همه مهمتر، نوع بیان دیالوگها. به نظر میرسد که برای محبوبیت و موفقیت یک اثر، راهی به جز جذب بیننده از طریق گنجاندن طنز موقعیت و طنز کلامی در اثر باقی نمیماند.
جک اسپارو (Jack Sparrow) با کلمات میرقصد، دستور زبان را بهم میریزد، جملات را کوتاه میکند، در چشم مخاطب خود زل میزند و واقعیت را طوری بیان میکند که مخاطب فکر میکند دارد دروغی آشکار میشنود. او با استفاده از کمترین کلمات موجود در جمله، کوبنده ترین حقیقت را طوری بر سر شنونده میکوبد که او را بر جای خود میخکوب میکند.
این عناصر طنز در متون کهن ایرانی هم به چشم میخورد. نمونه وطنی طنز کلامی و حاضر جوابی در مناظره خسرو و فرهاد وجود دارد. فرهاد در عین رعایت احترام مقام پادشاهی خسرو، با استفاده از مغالطه در کلام، پاسخهای سربالا میدهد و او را در این مناظره شکست میدهد و خواننده از شنیدن حاضر جوابیهای هوشمندانه و طفره روندهی فرهاد لذت میبرد.
نمونهای دیگر از طنز کلامی در اشعار رندترین شاعر ایران، حافظ وجود دارد. شعر حافظ پر از طنز است و شوخی. البته طنز کلام حافظ به قهقهه منجر نمیشود. بلکه لبخندی درونی بر لب روح خواننده مینشیند و حاضر جوابی حافظ انسان را به وجد میآورد.
در پایان این بحث نمیتوان از جک اسپاروی وطنی موجود در شعر پروین اعتصامی به راحتی رد شد و یادی از او نکرد. مردی مست در نیمه شب در کوچه های شهر میرفت که محتسب یا همان پلیس، به جرم زیر پا گذاشتن قانون، جلویش را گرفت و مرد مست با استفاده از طنز کلامی توانست محستب را در جدال کلامی مغلوب کند.
گفت: آگه نیستی کز سر در افتادت کلاه گفت: در سر عقل باید، بی کلاهی عار نیست
توضیحات خوبی بود.. بنظرم این اثر شاهکاری است. اینقدر خوب بوده که بارها تماشایش کرده ام. در مورد ایرادات کمی با کندی کار موافقم اما بنظرم نمیشود از اثری عظیم چون این ابر داستان شاهنامه براحتی گذشت. در مورد دیالوگها مخالفم. دیالوگها نقطه قوت کار است در کنار دوبله. اثر فقط برای نوجوانان نیست. اما نوجوانان هم باید با آثار فاخر کنار بیایند، نه اینکه لقمه راحت بجوند. این ایراد درست نیست. کار تراژیک و عظیم است و حماسی. نسل نوجوان باید بتواند با کلمات و ادبیات جدی و فاخر روبرو شود. سپاس از همه این بزرگان در خلق عظیم ترین حماسه تاریخ
با درود بر شما و سپاس از رای نیکویتان. من نیز چون شما به شاهنامه این خداینامه ایران باستان عرقی عظیم دارم و بر آنم که این نامه باستانی سالها از رای و اندیشه نوجوانان این سرزمین پیشتر است . لیک چه باید کرد که نوجوانان سرزمین ما در تور راحت طلبی گرفتار امده اند و روحشان با دیو تنبلی کرخ شده است. پس در این میان برای آنکه لااقل آشتی میان شاهنامه و نسل نوجوان برقرار شود چاره ای جز آن نیست که زبان همدلی پیشه کنیم و رای نوجوان را به سوی فرهنگ باستانی ایران زمین بازگردانیم… این وظیفه ملی همه هنرمندان این خاک پاک سوخته است.
برآانم که نویسندگان قدرتر و کارآزموده تری در کشور ما هستند که میتوانستند فیلمنامه این کار را بسیار زیباتر و دراماتیکتر از این به رشته تحریر درآورند.
امید آن که در کارهای بعدی چنین شود.
با درود..سپاس از پرداختنی هرچند اندک در مورد اثری فاخر. بنظرم در مورد نقاط ضعف تا حدودی با کند بودن موافقم، هرچند برای نمایش اثری شاهکار و جزییات چنین ابر داستانی زمان مناسب بود و شخصا بارها تماشایش کردم. در مورد نقد دیالوگها مخالفم. دیالوگها و دبله نقاط قوت کارند. اولا اثر فقط برای نوجوانان نیست! در ثانی اگر فقط نسل نوجوان مخاطب باشد توجیهی بر جدی نبودن دیالوگ ها نیست. نسل نوجوان بهتر است با آثار فاخر روبرو شوند و ذهن شان با کلمات و واژگان فاخر پر شود. نباید کار را تسهیل کرد آن هم برای شاهکاری تراژیک، حماسی و شاید عظیم ترین داستان تاریخ.
در کمال تعجب نمیدونم چرا با وجود این اثر فاخر ایران دیگه برای ساخت استاپ موشن حرکتی نکرد و این توان مندی و بلند پروازی در همان نطفه خفه شد من استاپ موشن های زیادی ندیده ام که بتونن با این اثر حتی رقابت کنند ،به چز استودیو لایکا و چند کارگردان بزرگ در دنیا دیگران دست به ساخت استاپ موشن های با کیفیت نمیزنند و همین به معنی وجود فضا برای رقابت جهانی ایران به شمار میره و پتانسیل رقابت ایران در جهان وجود داره ولی در کمال تعجب این استاپ موشن اولین و اخرین استاپ موشن باکیفیت ایرانی شد و هرگز تجربه و توانایی که در ساخت این پروژه کسب شده بود در پروژه دیگری به کار برده نشد؛درواقع انگار ذوق عوامل استاپ موشن در ایران در نطفه خفه شده باشه……
دلیلش واقعن چیه؟؟؟
کسانی که این هنر و توانایی رو کسب کردن الان دارن چیکار میکنن؟ ایا واقعن هیچ حمایتی از استاپ مدشن به عمل نمیاد و همه افراد این رشته به ناچار کنار کشیده اند؟؟؟
خیلی انیمیشن قشنگیه و یه کم افسوس و حسرت امثال من رو بخاطر نداشتن فیلم و سریال درباره شاهنامه تسکین داد. هم فیلمنامه و داستانش خوب و جذابه هم عروسک ها خوب طراحی شدند هم موسیقیش قشنگه و هم کارگردانیش به نظر من خیلی خوب بود. در ضمن دوبله اش هم خیلی خوب دراومده البته به استثنای صدای فریدون که به نظرم اگه بجاش آقای سعید مظفری حرف میزدن خیلی عالی میشد. در کل من از این انیمیشن خیلی خوشم اومد و به نظرم اونطور که باید قدرش دونسته نشده
لب مطلب را بگویم: “افسانه ماردوش” بهترین برگردان تصویری از شاهنامه و قابل قیاس با “ارباب حلقه ها” و “گیم آو ترونز” است. شاهکاری قدرندیده است. “آخرین داستان” انیمیشن پرجزئیات و ارزشمندی است اما به گمانم اگر امروز فردوسی زنده بود و می خواست انیمیشن بسازد سه گانه “افسانه ماردوش: جام جهان بین، آژی دهاک و نبرد فریدون” را می ساخت. یعنی تا این حد جهان فردوسی را زنده کرده. اغراق نمی کنم اگر بگویم می شود این سه گانه را برای سازندگان سریال های “خاندان اژدها” و “حلقه های قدرت” (و همین طور به خیل فیلمسازان پر ادعای وطنی) نشان داد تا یاد بگیرند این طور کارها را چطور باید ساخت. تاثیرش به حدی است که در دستاورد عظیم سریال سازی ما یعنی “مختارنامه” هم آثاری از “افسانه ماردوش” دیده می شود. بی دلیل نیست که سازنده اش دیگر انیمیشن بلند نساخته. فیلمسازان بزرگ معمولا بعد از ساخت یک شاهکار یا دیگر کار نمی کنند یا با آثار ضعیف تر زندگی را ادامه می دهند. حسین مرادی زاده قطعا خودش می دانسته چه شاهکاری ساخته و نخواسته به هر قیمت ادامه دهد.